نکتهی جالب توجه این است که کارآفرینان موفق نیاز به آموزشهای رسمی و آکادمیک مشخصی ندارند، بلکه دانش کارآفرینی نیز براساس مطالعهی رفتار و تصمیمات کارآفرینان تدوین شده است.
کسبوکار کوچک چیست؟
برای مشخص کردن ابعاد کسبوکارها، شیوه های متفاوتی وجود دارد، از جمله : تعداد کارکنان، گردش مالی سالانه، بازار مصرف، میزان سرمایهگذاری پایه و اولیه و مدت زمان راهاندازی آن کسبوکار. البته موضوع مهم این است که در تمام این شاخصها استثناهایی وجود دارد، مثلا یک کسبوکار با نیروی کار 4 نفره، گردش مالی دهها ملیاردی داشته باشد، یا یک شرکت تولیدی محصولات خود را تنها به یک ارگان یا سازمان ارائه دهد، اما به طور معمول کسبوکارهای کوچک شامل فعالیتهایی است که نیروی کار کمتری و گردش مالی پایینتری دارد و در محیطی کوچک و با منابع محدودتری راهاندازی شده است و میتوان هم معنی و طراز استارت آپ دانست.
در ادامه با نقشهی راهی که به طور معمول برای کارآفرینان و مدیریت صحیح آن ارائه میشود آشنا میشوییم.
کارآفرینان موفق علاوه بر برخی از ویژگیهای درونی باید برخی از مهارتهارا نیز آموزش ببینند. از جمله مهارتهای اساسی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مدل کسبوکار خودتان را به طور دقیق مشخص کنید: افراد بسیاری هستند که برای داشتن زندگی متفاوت و شاخص تصمیم میگیرند که به یک کارآفرین تبدیل شوند، اما حتی خود نمیدانند چه کاری را قصد دارند شروع کنندو متاسفانه بخش عظیمی از کارآفرینان شکست خورده از همین افراد هستند. این مساله که در ابتدای شروع کارآفرینی نداشتن بیزنس پلنی جامع همراه جزئیات امری طبیعی است، اما مدل فعالیت تجاری مسالهای است که باید مشخص شود.
مهارت برنامهریزی: هر کسبوکاری نیازمند برنامهریزی در موارد گوناگونی است. برنامه ریزی و تعیین اهداف سالانه، برنامهریزی برای نیروی انسانی و منابع مالی، برنامهریزی برای کنترل و یافتن بازارهای جدید و … همه تنها در سایهی داشتن این مهارت حاصل خواهد شد. در مورد کسبکارهای کوچک برنامهریزی بر عهدهی یک یا دو نفر کلیدی قرار دارد و در صورت نبود مهارت صحیح متاسفانه شکست در اهداف تعیین شده خیلی زود خود را مشخص میکند.
مهارت ریسک و مدیریت بحران: برای درک بهتر این مهارت فرد کارآفرین را رانندهی یک اتوموبیل تصور نمایید، نیاز به سبقت گرفتن برای رانندگان امری اجتناب ناپذیر است، اما شما نمیتوانید در هرجایی سبقت بگیرید یا تصمیم بگیرید به طور کامل هرگز سبقت نگیرید، تصمیمات شما برای سبقت گرفتن در مواقع لزوم میزان ریسک شما را مشخص خواهد کرد. هر سبقت صحیح و مناسبی نیز موفقیت شما را به زمان نزدیکتری موکول میکند. مدیریت بحران نیز رابطهی تنگا تنگی با ریسک پذیر بودن دارد. اتخاذ هر تصمیمی در زمان بحران خود ریسک محسوب میشود. کسبوکارهای کوچک تاثیرات بزرگی از بحران و شرایط نابسامان متحمل میشوند و گاهی مدیریت صحیح مساوی است با نجات آن.
مهارت مذاکره و متقاعدسازی: مهارت مذاکره و متقاعدسازی به خصوص در کسبوکارهای کوچک امری بسیار مهم است. مذاکره و متقاعدسازی مشتریان بالقوه و بالفعل، مذاکره و متقاعدسازی مدیران و اسپانسرهای مورد نیاز، مذاکره و متقاعدسازی خانواده و … همه بخشی از نقشهی راه و مسیری است یک کارآفرین آن را میپیماید.
استراتژی و راهبرد در کسبوکارهای کوچک
داشتن استراتژی معمولا در کسبوکارهای بزرگ امری طبیعی است، در کسبوکارهای کوچک معمولا یا نامی از آن برده نمیشود یا همان ترفندهای اتخاذ شده در تصمیمات را دربرمیگیرد. یکی از استراتژی های کاربردی استراتژی خروج است یا همان مدیریت بحران، برای درک بهتر این موضوع، به مثالی از افسانههای قدیمی توجه میکنیم: در افسانهها آمده است فرماندهان در جنگهای سخت و فتح شهرها و کشورها در اقدامی پس از رسیدن به سرزمین نبرد کشتیهای خود را میسوزاندند تا راهی برای بازگشت و تصور شکست برای خود باقی نگذارند، در نگاه اول این موضوع شاید به معنی خودکشی برای آنان باشد اما این یک استراتژی خروج است برای جنگی با تمام توان.