رازهای مربوط به کارافرینی
اما برای موفقیت به عنوان یک کارآفرین چه چیزهایی لازم است و چگونه یک کارآفرین باید موفقیت را تعریف کند؟
شما باید به آنچه در تلاش برای دستیابی به آن هستید ، علاقه مند باشید.
این بدان معناست که شما حاضرید بخش بزرگی از ساعات بیداری خود را فدای ایده ای کنید که به ذهن شما رسیده است. اشتیاق در افرادی که به شما ملحق می شوند همان شدت را ایجاد می کند که برای موفقیت در این تلاش تیمی ایجاد می کنید. و با اشتیاق ، هم تیم شما و هم مشتریان شما به احتمال زیاد به آنچه شما سعی می کنید انجام دهند اعتقاد دارند.
کارآفرینان بزرگ به شدت بر فرصتی تمرکز می کنند که دیگران هیچ چیز را در آن نمی بینند.
این تمرکز و شدت به حذف تلاش های هدر رفته و حواس پرتی کمک می کند. بیشتر شرکت ها به دلیل گرسنگی و سوء هاضمه می میرند ، یعنی شرکت ها از انجام کارهای زیاد در همان زمان رنج می برند تا کارهای بسیار کمی را به خوبی انجام می دهند. روی ماموریت متمرکز بمانید.
موفقیت فقط از طریق سخت کوشی به دست می آید.
همه می دانیم که چیزی به نام موفقیت یک شبه وجود ندارد. پشت هر موفقیت یک شبه سالها تلاش و عرق زیاد نهفته است. افراد خوش شانس به شما می گویند هیچ راهی آسان برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد-و این شانس نصیب کسانی می شود که سخت کار می کنند.
کارآفرینان موفق همیشه 100 درصد از تلاش خود را به هر کاری که انجام می دهند اختصاص می دهند. اگر بدانید که تمام تلاش خود را می کنید ، هرگز دلیلی برای پشیمانی نخواهید داشت. تمرکز بر چیزهایی که می توانید کنترل کنید ؛ روی تلاش های خود متمرکز بمانید و بگذارید نتایج همان چیزی باشند که خواهند بود.
راه موفقیت طولانی خواهد بود ، پس یادتان باشد از مسیر لذت ببرید.
همه به شما می آموزند که بر اهداف تمرکز کنید ، اما افراد موفق بر مسیر تمرکز می کنند و مراحل مهم را در این راه جشن می گیرند. آیا ارزش دارد که اگر از مسیر لذت نمی برید ، بخش زیادی از زندگی خود را برای رسیدن به مقصد صرف کنید؟ آیا تیمی که برای پیوستن به شما در ماموریت خود جذب می کنید از مسیر بیشتر لذت نمی برد؟
به غریزه خود اعتماد کنید.
متغیرهای زیادی در دنیای واقعی وجود دارد که نمی توانید آنها را در یک صفحه گسترده قرار دهید. صفحات گسترده نتایج فرضیات نادرست شما را بیرون می کشند و به شما احساس امنیت کاذب می دهند. در بیشتر موارد ، قلب شما هنوز بهترین راهنمای شما هستند. مغز انسان به عنوان یک کامپیوتر دوتایی کار می کند و فقط صفرها (یا سیاه و سفید) مبتنی بر اطلاعات را تحلیل می کند.
قلب ما بیشتر شبیه یک کامپیوتر شیمیایی است که از منطق فازی برای تجزیه و تحلیل اطلاعاتی استفاده می کند که به راحتی نمی توان آنها را در صفر و یک تعریف کرد. همه ما تجربیاتی را در تجارت تجربه کرده ایم که در آن قلب ما به ما می گوید چیزی اشتباه است در حالی که مغز ما هنوز سعی می کند از منطق برای فهمیدن همه چیز استفاده کند. گاهی اوقات صدای ضعیف مبتنی بر غریزه بسیار قوی تر از منطق غالب است.
انعطاف پذیر اما پیگیر باشید-هر کارآفرینی برای انجام کار باید چابک باشد.
شما باید به طور مداوم یاد بگیرید و با دسترسی به اطلاعات جدید سازگار شوید. در عین حال ، شما باید به هدف و مأموریت شرکت خود پایبند باشید. آنجاست که آن صدای ضعیف بسیار مهم می شود ، به ویژه هنگامی که به شما سیگنال های هشدار دهنده اولیه می دهد که همه چیز از مسیر خود خارج می شود.
کارآفرینان موفق تعادل بین گوش دادن به آن صدا و پافشاری در راه رسیدن به موفقیت را پیدا می کنند-زیرا گاهی اوقات موفقیت درست در نقطه مقابل موانع انتقالی است که به عنوان شکست ظاهر می شود.
به تیم خود تکیه کنید. این یک واقعیت ساده است: هیچ فردی نمی تواند در همه چیز خوب باشد.
همه به افرادی نیاز دارند که دارای مهارت های مکمل باشند. کارآفرینان گروهی خوش بین هستند و باور اینکه برای برخی کارها مهارت ندارند ، برای آنها بسیار سخت است. برای یافتن مهارت ها و نقاط قوت اصلی خود به جستجوی روح زیادی نیاز است.
پس از آن ، باهوش ترین افرادی را که می توانید پیدا کنید که نقاط قوت شما را تکمیل کنند. جذب افرادی که شبیه شما هستند آسان است. ترفند این است که افرادی را پیدا کنید که شبیه شما نیستند اما در کارهایی که انجام می دهند خوب هستند-و آنچه شما نمی توانید انجام دهید.