اگر تیمی را مدیریت کنید ، به احتمال زیاد در مورد شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) شنیده اید. در ساده ترین شکل ، KPI نوعی اندازه گیری عملکرد است که به شما کمک می کند نحوه عملکرد سازمان یا بخش خود را درک کنید
KPI چیست؟ ) KPI خوب باید به عنوان یک قطب نما عمل کند که نشان می دهد آیا شما مسیر درستی را در جهت اهداف استراتژیک خود در پیش گرفته اید.
مشکل اینجاست که هزاران KPI برای انتخاب وجود دارد. اگر یکی را اشتباه انتخاب کرده اید ، در حال اندازه گیری چیزی هستید که با اهداف شما مطابقت ندارد. بنابراین ، چگونه باید برای انتخاب KPI مناسب برای سازمان خود اقدام کنید؟
نمونه و تعاریف شاخص کلیدی عملکرد
ما لیست KPI های خود را به 3 دسته کارت امتیازی متوازن تقسیم کرده ایم: مالی ، مشتری و فرایند. مطمئن شوید که از هر دسته چند مورد را انتخاب کرده اید تا استراتژی شما در سازمان به خوبی متعادل باشد.
معیارهای مالی
- سود : این امر بدون گفتن بیان می شود ، اما هنوز هم باید به آن توجه کرد ، زیرا این یکی از مهمترین شاخص های عملکرد موجود است. فراموش نکنید که حاشیه سود ناخالص و خالص را تجزیه و تحلیل کنید تا بهتر بفهمید که سازمان شما در ایجاد بازدهی بالا چقدر موفق است.
- هزینه : اثربخشی هزینه را اندازه گیری کنید و بهترین راه ها را برای کاهش و مدیریت هزینه های خود بیابید.
- درآمد LOB در مقابل هدف : این مقایسه ای بین درآمد واقعی و درآمد پیش بینی شده شما است. نمودار و تجزیه و تحلیل مغایرت بین این دو عدد به شما کمک می کند تا نحوه عملکرد بخش خود را تشخیص دهید.
- هزینه کالاهای فروخته شده : با محاسبه تمام هزینه های تولید محصولی که شرکت شما در حال فروش است ، می توانید ایده بهتری نسبت به ظاهر مارک محصول خود و حاشیه سود واقعی خود کسب کنید. این اطلاعات در تعیین چگونگی فروش بیشتر از رقبا کلیدی است.
- فروش روز برجسته (DSO) : حسابهای دریافتنی خود را بردارید و آنها را بر تعداد کل اعتبار فروش تقسیم کنید. آن عدد را بردارید و در تعداد روزهایی که در حال بررسی هستید ضرب کنید. تبریک می گویم – شما فقط شماره DSO خود را ارائه کرده اید! هرچه این تعداد کمتر باشد ، سازمان شما در جمع آوری حسابهای دریافتنی بهتر عمل می کند. این فرمول را هر ماه ، سه ماهه یا سال اجرا کنید تا ببینید چگونه پیشرفت می کنید.
- فروش بر اساس منطقه : از طریق تجزیه و تحلیل اینکه کدام مناطق اهداف فروش را برآورده می کنند ، می توانید بازخورد بهتری برای مناطق کم کار ارائه دهید.
- هزینه های LOB در مقابل بودجه : سربار واقعی خود را با بودجه پیش بینی شده خود مقایسه کنید. درک اینکه از برنامه خود منحرف شده اید می تواند به شما در ایجاد بودجه بخش موثرتری در آینده کمک کند.
معیارهای مشتری
- ارزش مادام العمر مشتری (CLV) : به حداقل رساندن هزینه تنها (یا بهترین) راه برای بهینه سازی جذب مشتری نیست. CLV به شما کمک می کند تا به ارزش سازمان خود از رابطه طولانی مدت با مشتری توجه کنید. از این شاخص عملکرد برای محدود کردن کدام کانال کمک می کند تا بهترین مشتریان را با بهترین قیمت به دست آورید.
- هزینه جذب مشتری (CAC) : کل هزینه های خرید خود را بر تعداد مشتریان جدید در بازه زمانی مورد بررسی تقسیم کنید. وویلا! شما CAC خود را پیدا کرده اید. این یکی از مهمترین معیارهای تجارت الکترونیک محسوب می شود زیرا می تواند به شما در ارزیابی مقرون به صرفه بودن کمپین های بازاریابی خود کمک کند.
- رضایت و حفظ مشتری : در ظاهر ، این ساده است: مشتری را خوشحال کنید و همچنان مشتری شما خواهد بود. با این حال ، بسیاری از شرکت ها استدلال می کنند که این بیشتر برای ارزش سهامداران است تا برای خود مشتریان. می توانید از چندین شاخص عملکرد برای اندازه گیری CSR ، از جمله نمرات رضایت مشتری و درصد تکرار خرید مشتری استفاده کنید.
- نمره ترویج کننده خالص (NPS) : پیدا کردن NPS شما یکی از بهترین راه ها برای نشان دادن رشد بلند مدت شرکت است. برای تعیین نمره NPS خود ، نظرسنجی های فصلی را برای مشتریان خود ارسال کنید تا ببینید چقدر محتمل است که آنها سازمان شما را به شخصی که می شناسند توصیه کنند. با اولین نظرسنجی خود یک پایه تعیین کنید و اقداماتی را انجام دهید که به رشد آنها در ربع به چهارم کمک کند.
- تعداد مشتریان : مشابه سود ، این شاخص عملکرد نسبتاً ساده است. با تعیین تعداد مشتریانی که به دست آورده اید و از دست داده اید ، می توانید بفهمید که آیا نیازهای مشتریان خود را برآورده می کنید یا نه.
معیارهای فرآیند
- بلیط های پشتیبانی مشتری : تجزیه و تحلیل تعداد بلیط های جدید ، تعداد بلیط های حل شده و زمان حل و فصل به شما کمک می کند تا بهترین بخش خدمات مشتری را در صنعت خود ایجاد کنید.
- درصد نقص محصول : تعداد واحدهای معیوب را بردارید و آن را بر تعداد کل واحدهای تولید شده در بازه زمانی مورد بررسی تقسیم کنید. این به شما درصد محصولات معیوب را می دهد. واضح است که هرچه کمتر بتوانید این عدد را دریافت کنید ، بهتر است.
- اندازه گیری کارآیی LOB : کارایی را می توان در هر صنعتی متفاوت اندازه گیری کرد. بیایید از صنعت تولید به عنوان مثال استفاده کنیم. شما می توانید با تجزیه و تحلیل تعداد واحدهای تولید شده در هر ساعت و چند درصد از زمان راه اندازی کارخانه خود ، کارایی سازمان خود را اندازه گیری کنید.